حضرت میفرمایند: ای مردم اگر شما با چشم خود میدیدید آنچه را که مردگان میبینند حتما ناله و زاری میکردید و میترسیدید.و سخن خدا و پیامبر و مرا میشنیدید و اطاعت میکردید.
اما آنچه را که مردگان با چشم میبینند از نظر شما پنهان است بین شما و آنچه مردگان میبینند پردهای است که مانع دید شماست.
البته چنین نیست که همیشه این پرده و مانع وجود داشته باشد و به زودی این پرده برداشته میشود.
شما هم میروید و جای آنها را میبینید و افسوس میخورید که چرا کار نیک انجام ندادید.
ممکن است کسی بپرسد اکنون که چنین نیست و آنچه را که آنها میبینند، ما نمیبینیم حضرت امیر (ع) جواب این شخص را هم دادهاند.
میفرمایند: در همین دنیا اگر چشم خود را باز کنید شما را بینا کردهاند و اگر گوش کنید شما را شنوا ساختهاند.
اگر هدایت پذیر بودید شما را هدایت کردهاند.میفرماید به شما حقیقت را میگویم.
سخن من از روی حق است که عبرتها آشکارا پیش شما آمد. طوری نبود که بگویید ما نفهمیدیم یعنی بهانهای نداشتید و همه چیز دنیا عبرت بود.
کسانی که کار نیک میکنند بالاخره عاقبت نیک آن را میبینند البته ممکن است گاهی تاخیر بیفتد ولی بالاخره نیکبختی دنبال صاحبش میرود.
و همچنین عاقبت شر و شقاوت و بدبختی به دنبال ستمکار و گهنکار میرود. و همچنین عاقبت شر و شقاوت و بدبختی به دنبال ستمکار و گنهکار میدود .
از کارهای ناپسند منع شدید و شما را از آنها باز داشتند بنابراین راه و بیراهه، هر دو روشن و واضح بود و شما خودتان با پای خودتان یکی را انتخاب کردید.
بر مرگ خود سبقت بگیرید، پیش از آنکه مرگ شما را غافلگیر کند
ای بندگان خدا از (معصیت و نافرمانی) خدا بترسید و به وسیلهی کارهایتان (کارهای نیکتان) بر مرگ خود سبقت بگیرید.
پیش از آن که مرگ شما را غافلگیر کند، شما او را غافلگیر کنید. پیش دستی کنید. اگر مرگ برسد و شما کاری نکرده باشید او شما را غافلگیر کرده است اما حضرت میفرماید اگر قبل از مرگ زاد و توشه تهیه کرده باشید شما مرگ را غافلگیر کردهاید.
عمر فانی است هر طور آن را مصرف کنید تمام میشود اما بهشت پایان ندارد و ابدی است.
آماده باشید که میخواهند به سرعت شما را به سوی آخرت ببرند. آماده مردن باشید که همانا مرگ بر سر شما سایه افکنده است.
مانند کسانی باشید که (خوابیدهاند ولی) با یک صدا آهسته آگاه (و بیدار) میشوند. الان پای منبر من نشستهاید و غافل هستید اما من که دارم برای شما خطبه میخوانم به گونهای باشید که اگر کسی به شما بزنند بیدار شوید.
غفلت شما از آخرت مانند آدم چرت زده باشد نه مانند کسی که زیاد خورده و به خواب سنگین فرورفته است. اینان دانستند که دنیا خانهی (ماندن) ایشان نیست لذا آن را با خانهی آخرت معاوضه کردند.
به دنیا اعتنا نکردند و متوجه آخرت شدند. خداوند شما را بیهوده نیافریده و سر به خود رها نکرده است به شما عقل داده، برایتان پیامبران را فرستاده، قرآن را نازل کرده زیرا سعادت و نیکبختی شما را میخواسته است.
بین شما و بهشت یا دوزخ فاصلهای وجود دارد. کدام فاصله؟ مرگ. همین که مرگ فرابرسد یکی از دو عاقبت نیک یا بد، بهشت یا جهنم،سعادت یا شقاوت شما را در آغوش خواهد گرفت.
پایان (عمری) که لحظه و ساعت، او را کم میکند سزاوار است اگر بگوییم مدتش کم است. امیرالمومنین میفرماید گذشت عمر مانند سفر است، سفر بدون اختیار است.
لحظهی پایان عمر در اختیار انسان نیست حتی انسان نمیداند چه وقت میمیرد. اگر سرنوشتش چنین است که باید هشتاد سال عمر کند و به طور متوسط، دقیقهای هیجده بار نفس بکشد.
تعداد هر تنفسهای این شخص ثابت است ویک بار هم کم و زیاد نمیشود. بنابراین هر نفسی که میکشد بدون تعارف یک هیجدهم دقیقه به مرگ نزدیک شده است.
لذا امیرالمومنین میفرماید اگر بگوییم چنین عمر ی کوتاه است بیجا نگفتهایم. سزاوار است به این عمر، کوتاه بگوییم
.
آن چیزی که غایب است و او را شبانروز به سوی شما میرانند (که مرگ است) سزاوار است بگوییم زود بر میگردد. الان مرگ از نظر شما غایب است ولی او را از پشت سر یکسره و مرتب میرانند دائما و بودن وقفه در طول شبانه روز حرکت میدهند تا شما را ملاقات کند.کسی که نیکبختی یا بدبختی را میآورد باید بهترین توشه را برایش برد (تا نیکبختی را به ما هدیه کند).
یعنی این میهمانی که نامش مرگ است دو صورت دارد:
یک صورت زیبا و شاداب و با صفا و یک صورت زشت و ترسناک و بسیار ننگین. صورت اول مال بهشتیان است.
صورت دوم مال اهل دوزخ و مردم گنهکار و انتخاب یکی از این دو چهره هم با ما است، پس سزاوار است با انجام عمل نیک صورت زیبایش را انتخاب کنیم.
این میهمان نامش عزرائیل است نامش مرگ است و این شمایید که یکی از دو چهرهی او را انتخاب میکنید.
خودتان فکر کنید کدام صورتش بهتر است. برای فکر کردن آزادید و یک عمر فرصت دارید ببینید من که علی هستم درست میگویم یا نادرست؟
با زبان موعظه و با آزاد گذاشتن شنونده و با فرصتدادن به او با مخاطب خود سخن میگوید.
بنده باید از (عذاب) پروردگارش بترسد، (لااقل) خیرخواه خودش باشد و به عاقبت کار خودش فکر کند و خوبی خودش را بخواهد و توبه را جلو بیندازد.
با خود نگوید حالا گناه میکنم و فردا توبه میکنم، الان توبه کند و فرصت را غنیمت بشمارد. و غلبه شهوت و بر خواهشهای نفسش مسلط شود.
یعنی چنین نباشد که آنچه دلش میخواهد انجام دهد. زیرا مرگش بر او پوشیده است و نمیداند چه وقت میمیردو آروزهایش او را فریب میدهد.
و شیطان خود را موظف کرده تا انسان را گول بزند. گناه را برای او تزیین میکند تا مرتکب آن گردد.
این شرابی را که به عقیده انسان عاقل، پول دادن و فلان خوردن و دیوانه شدن است آن قدر زیبا جلوه میدهد که میگوید: ببین چه شراب صافی!
چه جام شراب شفافی! انسان حیران میماند که کدام جام است و کدام شراب! گویی شراب هست و جامی نیست! و گویی جام هست و شرابی نیست!
اینها همه نمایش قدرت شیطان است.
ببینید علی (ع)چه زیبا و دقیق سخن میگوید. میفرماید شیطان گناه را زینت میکند. نمیفرماید گناه زیبا است
میفرماید: شیطان گناه را تزیین میکند لذا برای انسان مومن گناه زشت است چون در دلش شیطان را راه نمیدهد تا او گناه را تزیین کند.
قرآن هم میفرماید: زندگی دنیا برای کافران آرایش شده است، آراسته شده استدوست داشتن (بیش از اندازهی) زنان برای مردان تزیین شده است .
اگر انسان نافرمان و گهنکارتوبه نکند شیطان کردار زشتش را در نظر او زیبا جلوه میدهد .
(شیطان) به او میگوید در آینده توبه میکنی و او توبه را به تاخیر میاندازد تا اینکه به طور ناگهانی مرگش فرامیرسد و او غافلگیر شده است.
(کسانی که برای مرگ فامیل خود «ناگهانی» مینویسند برای این است که مرگ دیگران را دیدهاند اما عبرت نگرفتهاند. فکر میکنند که مرگ برای خودشان نیست و برای مرگشان کار نکردهاند لذا تعبیر ناگهانی میکنند. و غافلتر از اینان کسانی هستند که تعبیر مرگ نابهنگام میکنند.
یعنی- العیاذبالله- خدا وقت مردنش را نمیداند و ما میدانیم! و غافلتر از این دو دسته، کسانی هستند که بر تخت قدرت و سلطنت نشسته و کشور زیر فرمان آنان است. با خود میگویند مگر امکان دارد که ما از این تخت پیاده شویم؟! شب میخوابند و در یک لحظه قلب از کار می افتد. سکته همان و پیاده شدن از تخت و دست کشیدن از این همه نعمت همان).
حسرت و اندوه بر آن غافلی که عمرش برای او حجت است. فردای قیامت عمرش او را مواخذه کرده و میگوید چرا مرا در راه نیکبختی مصرف نکردی؟! اگر به خداوند بگوید دیگران مرا به چاه انداختند و گمراه نمودند خدا میگوید جواب عمرت را بده عمرت از تو طلبکار است عمرت میگوید چرا با من جهنم را خریدی در حالی که میتوانستی بهشت را بخری و افسوس میخورد کسی که ایام زندگیش او را بدبخت کند.
در پایان خطبه حضرت میفرمایند از خداوند میخواهیم که ما و شما را از کسانی قرار دهد که نعمتهای الهی او را مست و مغرور نکند و به طغیان و سرکشی وادار نسازد.
هیچ غرضی موجب کوتاهی اطاعت او نگردد و چنین فکر کند که باید اطاعت و فرمانبرداری از (دستورات) خداوند را به بالاترین مرتبهاش برساند. و از کسانی باشد که پس از مرگ، نه پشیمان شود و نه غصه و اندوهی داشته باشد.
برچسب : نویسنده : غلام حسین (شهزاده ) ghulamhossin بازدید : 246