دلم تنـــگ است در این دنیا چرایش را نمیدانم
من این شعر غم افراز را شبی صد بار میخوانم
چه میخواهم ازاین دنیا ازید دنیا افســـــــــونگر
قســــــــم به پاکی اشکانت جوابم را نمیدانم
گر محبت ثمرش سوختن وساخـــتن است
یا به دنبـــــــال محبت سرخود باختن است
من به میـــــــدان رفاقت گذرم از سرخویش
تابدانی که این حاصل دوست داشتن است