آيا پيامبر اسلام به مرگ طبيعی از دنيا رفت يا شهيدش کردند ؟

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دلم تنـــگ است در این دنیا چرایش را نمیدانم من این شعر غم افراز را شبی صد بار میخوانم چه میخواهم ازاین دنیا ازید دنیا افســـــــــونگر قســــــــم به پاکی اشکانت جوابم را نمیدانم گر محبت ثمرش سوختن وساخـــتن است یا به دنبـــــــال محبت سرخود باختن است من به میـــــــدان رفاقت گذرم از سرخویش تابدانی که این حاصل دوست داشتن است

 عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمين القا کنند پيامبر عمر طبيعی خودشان را کرد .

 کسی به ايشان قصد سوء نکرد و اين نظر خود را با تعبير وفات و يا رحلت پيامبر

ابراز می دارند ؛ و متأسفانه در محافل شيعيان هر چند نادانسته و ناخواسته ؛

چنين تعبير می شود .

اما اولا بايد بدانيم پيامبر را چندين بار ترور کردند . در اوايل بعثت مشرکان قصد

 حذف کردن فيزيکی ايشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به

مدينه و استقرار حکومت اسلامی منافقين که طمع رياست داشتند چندين بار سوء

قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ايشان را مسموم و به

شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسيدند . ثانيا در عمل اين مطلب را ابراز کنيم

 که پيامبر ما در بستر به مرگ طبيعی جان نداد بلکه شهيد شدند .

 اما دليل ادعای ما علاوه بر تاريخ صحيح صدر اسلام روايتی است که از

امام صادق (عليه السلام) نقل شده است که فرمود :

 هيچ پيامبر و وصی پيامبری نيست الّا اينکه به شهادت می رسد .

 يعنی در راه خدا کشته خواهد شد . شيخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روايتی

 در همين مضمون از امام صادق (عليه السلام) نقل می کنند و تصريح می کنند که

روايت صحيحه است .

در ادامه رواياتی می آيد که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است :

عيون : ابا صلت هروى از حضرت رضا عليه السّلام نقل كرد كه فرمود هيچ يك از

ما نيست مگر اينكه كشته مى ‏شود .

اعتقادات صدوق می نويسد اعتقاد ما اينست كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در

جنگ خيبر مسموم‏ شد پيوسته اين ناراحتى در آن جناب بازگشت می كرد تا بالاخره

 رگ گردنش بر اثر سمّ قطع شد . و از آن ناراحتى فوت شد . (2)

كفاية الاثر: هشام بن محمّد از پدر خود نقل كرد كه حضرت امام حسن عليه السّلام

پس از شهادت پدر خود امير المؤمنين عليه السّلام در ضمن سخنرانى خود فرمود :

پيامبر اكرم به من خبر داده كه امامت در اختيار دوازده امام از اهل بيت اوست كه

برگزيده‏ اند . هيچ كدام از ما نيست مگر اينكه يا مسموم مى‏ شود و يا مقتول (3)

 عده ای بر اين نظرند (البته رواياتي هم مؤيد نظرشان وجود دارد) زنی يهودی


 ايشان را مسموم کرد ؛ اما تاريخ اين مسموميت تا لحظه شهادت

زياد است و با عقل جور در نمی آيد.

 اما نظر ديگری هست که از درون امت اسلامی منافقين پيامبر را مسموم کردند .

 روايت ذيل اشاره به اين نظر دارد :

 جبرئيل ابتداس سوره‏ عنكبوت را بر حضرت رسول فرود آورد

 و گفت اى محمّد بخوان

 «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الم أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ

 وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ أَمْ حَسِبَ

 الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ‏ (4)

رسول خدا به جبرئيل فرمود : اين چه آزمايشى است جبرئيل عرض كرد اى محمّد همانا

 خداى تعالى تو را سلام می رساند و می فرمايد :

كه من پيامبرى پيش از تو نفرستادم مگر اينكه در پايان زندگيش جانشينى كه بجايش

 بنشيند برگزيد و روش و احكامش را زنده كرد پس راستگويان آنانند كه فرمان

رسول خدا را اجرا می كنند و آنان كه نافرمانى او را می كنند دروغگويانند .

همانا اى محمّد نزديك شده رفتن تو بسوى پروردگارت خدا فرمان می دهد به تو كه

 پس از خود على بن ابى طالب را براى امتت انتخاب كنى او جانشين تو است كه قيام

 به ارشاد و هدايت امت و رعيتت می كند . اگر امت پيروى او را كردند سالم

خواهند ماند …حذيفه گفت رسول خدا ، على عليه السّلام را خواست و با او خلوت كرد

همان روز و شب را علم و حكمتى كه خدا با وى سپرده بود او هم به على(عليه السلام)

 سپرد و او را آگاه كرد آنچه را كه جبرئيل گفته بود

اين داستان روزى بود كه پيامبر در خانه عايشه دختر ابو بكر بود ،  عايشه

عرض كرد هم اكنون مرا آگاه فرما . در انجام وظيفه ، من بر ديگران مقدم باشم و

آنچه را كه صلاح من است بگيرم پيامبر فرمود به تو خبر می دهم اما به كسى نگوئى

 مگر آنگاه كه من فرمان خدا را در ميان مردم اجرا كنم زيرا كه اگر تو اين راز

 را نگه دارى ، خداوند ترا در دنيا و آخرت نگاه می دارد و براى تو برترى هست

در پيشى گرفتن و شتاب كردن بسوى ايمان بخدا و رسولش . و اگر ضايع و تباه كنى

 و مراعات نكنى آنچه را كه به تو گفته شد به پروردگارت كافر شده‏ اى و پاداش

 تو ضايع مى شود و ذمه‏ خدا و رسولش دورى و نيز تو از زيانكاران باشى و اين كار

 زيان به خدا و رسولش وارد نمی كند پس خوب است تو پيمان ببندى كه سرّ

 اين دستور را نگه دارى و ...

سپس پيامبر به همسرش عايشه فرمود : خداى تعالى به من خبر داده كه عمرم به پايان

رسيده و فرمان داده كه على را بجاى خود نصب كنم

 و او را پيشواى مردم قرار دهم...

عايشه تعهد سپرد كه راز را افشا نكند خداوند پيامبرش را بر آنچه در نهاد عايشه بود

طولى نكشيد كه حفصه را خبر داد هر يك از اين دو خانم پدران خود را آگاه كردند

آن دو گرد هم آمدند بسوى گروهى از منافقان و آزادشدگان دست رسول خدا فرستادند

همه را از اين راز آگاه كردند گروهى به گروه ديگرى روبرو شدند و گفتند همانا

محمّد خيال دارد خلافت را در ميان خاندان خود قرار دهد مانند روش پادشاهى كسرى

 قيصر تا پايان روزگار نه به خدا در اين زندگى دگر براى شما بهره‏ اى نيست اگر

 اين كار به مرحله‏ اجرا برسد و خلافت به على بن ابى طالب واگذار شود همانا محمّد

به ظاهر شما با شما معامله كرد . ولى على با شما آن طور كه خودش بخواهد با شما

 معامله می كند !

خوب فكر كنيد در اين داستان راى خويش را در اين باره پيش نظر آوريد.

سخن در ميانشان رد و بدل شد بسوى دومی رفتند افكار خويش را به گردش آوردند

همه با يكديگر متفق شدند ، و سخن بدين جا رسيد كه در گردنه‏ هرشى شتر پيامبر

 را رم بدهند تا از شتر بيفتد و جان بسپارد . همين كار را در جنگ تبوك انجام دادند

ولى خداوند شرّ آنان را از پيامبرش برگرداند . ايشان در كار رسول خدا اجتماع

كردند از كشتن و مسموم‏ نمودن، و فريب دادن (5)

اين چند نمونه گويای قصد شوم منافقين در به شهادت رساندن پيامبر اسلام است تا

خود بر مسلمانان حکمرانی کنند ؛ و کردند آنچه می خواستند . و شد آنچه نبايد می شد .

 وَ سَيَعْلَمُ‏ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏

 و آنها كه ستم كردند به زودى مى‏ دانند كه بازگشتشان به كجاست ! (6)

نوشته شد :توسط غلام حسین (شهزاده )

غلام حسین شهزاده (غزنوی)...
ما را در سایت غلام حسین شهزاده (غزنوی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : غلام حسین (شهزاده ) ghulamhossin بازدید : 295 تاريخ : شنبه 12 اسفند 1391 ساعت: 23:15