وضع رقتبار و سرنوشت شوم چنين خانوادهاي بهخوبي روشن است. هميشه دعوا و
اوقات تلخي برپاست. آب خوش از گلويشان پايين نخواهد رفت. زن از محيط منزل
و ديدن صورت عبوس شوهر بيزار خواهد بود. زني که همواره با بداخلاقيهاي
شوهر مواجه باشد چگونه ميتواند به زندگي دلگرم باشد و از روي عشق و علاقه،
خانهداري و شوهرداري کند؟ از همه بدتر وضع دلخراش و سرنوشت خطرناک
اطفالي است که در چنين محيط ناگواري پرورش مييابند. اوقات تلخيها و
ناسازگاريهاي دائمي پدر و مادر بدون ترديد در روح حساس آنها اثر بدي خواهد
گذاشت. غالبا افرادي تندخو، عصباني مزاج بدبين، کينهتوز، متعدي و پژمرده
تربيت خواهند شد.
عزيزان! اداره جهان در اختيار ما نيست. تزاحمات، ناملايمات، مصيبتها از لوازم
لاينفک اين جهان هستند. هر کسي در مسير زندگي با آنها خواهناخواه برخورد
خواهد نمود. بايد براي پذيرش آنها آماده شد. انسان توانايي آن را دارد که صدها
مشکل بزرگ و کوچک را با آغوش باز بپذيرد و خم به ابرو نياورد. حوادث
روزگار علت تامه ناراحتيها نيستند بلکه اعصاب ضعيف هستند که متاثر شده،
اسباب نگراني و ناراحتي ما را فراهم ميسازند. از همه اينها گذشته، حوادث و
ناملايمات روزگار و رفتار ناپسند مردم، اسباب ناراحتي تو را فراهم ساختهاند؛
زن و فرزندت چه تقصيري دارند؟ همسرت از صبح در خانه زحمت کشيده،
غذا پخته، لباسشسته، خانه را تميز و مرتب نموده، با بچهها سر و کله زده،
با بدن و اعصابخسته در انتظار تو بوده که وقتي به منزل آمدي با اخلاق خوش
و مهرباني دلش را گرم نموده خستگي اعصابش را برطرف سازي.
فرزندانت نيز از بامداد در مدرسه مشغول بوده با اعصاب و مغز خويش کار
کردهاند يا در مغازه يا در کارگاه به کار اشتغال داشتهاند. اکنون خسته و ناتوان
به منزل بازگشته در انتظار پدرشان هستند که باسخنان شيرين و اخلاق خوش و
اظهار محبت، خستگي اعصابشان را برطرف سازد. آري! زن و فرزندانت با
صدها اميد و آرزو در انتظار تو بودهاند؛ آيا سزاوار است با چهره عبوس و
اخلاق تند و صورت در هم کشيده تو مواجه گردند؟!
دنيا در مسير معين و بر طبق نقشه منظمي ميچرخد. حوادث روزگار با نظم
و ترتيب مرموز يکي پس از ديگري خودنمايي ميکند. وجود ناچيز ما در اين
جهان پهناور به منزله ذره کوچکي است که هر لحظه بهسويي حرکت و با ذرات
ديگر در تصادم است. اداره جهان دست ما نيست و حوادث گيتي بر طبق ميل ما
واقع نميشوند. بامداد که از منزل خارج ميشويد تا دوباره برگرديد، ممکن است
با دهها ناملايم کوچک يا بزرگ برخورد نماييد. و در ميدان زندگي و صحنه
کسب و کار، که به ميدان نبرد بيشباهت نيست، با مشکلات فراواني مواجه شويد.
براي پيدا کردن تاکسي لنگ شدهايد، فلان کس به شما توهين نموده، مورد عيبجويي
و سرزنش قرار گرفتهايد، رئيس و مافوقتان بهانهجويي ميکند. چک فلان آدم بد
حساب برگشت خورده، طلبکار در وصول مطالباتش پافشاري ميکند. و دهها بلکه
صدها از اين قبيل حوادث کوچک و بزرگ که خواه ناخواه براي هر کسي اتفاق ميافتد.
ممکن است از وجود ناملايمات چنان خشمگين و ناراحت شويد که مانند بمب
آتشزا هر لحظه در معرض انفجار باشيد. به چرخ گردون و مردم متجاوز که
زورتان نميرسد، اما وقتي به خانه وارد ميشويد ميخواهيد قدرتنمايي کنيد و
انتقام چرخ و فلک و مردم کج رفتار را از زن و فرزند بيگناهتان گرفته بدين
وسيله دق دلي خالي کنيد. گويا عزرائيل وارد خانه شده است. بچهها مانند موش
فرار ميکنند، خدا نکند کوچکترين بهانهاي به دستش بيفتد. غذا شور يا بينمک
باشد، چاي آماده و حاضر نباشد، يکي از بچهها سر و صدا کند، وضع منزل
نامرتب باشد، وامصيبتا! آقا همانند بمبي منفجر خواهد شد. به سر اين داد ميزند،
به آن يکي دشنام ميدهد، آنيکي را ميزند، با اين اوقات تلخي ميکند.
بدينوسيله محيط با صفاي خانه را که به منظور استراحت بدانجا پناه آورده، به
صورت جهنم سوزاني تبديل خواهد ساخت. در آن دوزخ خود ساخته، هم خودش
خواهد سوخت هم زن و فرزند بيگناهش. اگر بچهها بتوانند، از آن محيط رعب و
وحشت فرار نموده در کوچه و خيابان سرگردان ميشوند. و الا خدا خدا ميکنند که
مالک دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا از شرش خلاص شوند.
با احترام :غلام حسین (شهزاده ) غلام حسین شهزاده (غزنوی)...
برچسب : نویسنده : غلام حسین (شهزاده ) ghulamhossin بازدید : 270